loading...
فقط برای خدا
IT - Masaf بازدید : 24 جمعه 29 اردیبهشت 1391 نظرات (2)

تعریف جزء از هک :

هك يا Hack در دنياي فناوري از چند معني مختلف برخوردار است كه البته اين معاني با يكديگر در ارتباط هستند. رفع سريع و هوشمندانه يك مشكل در يك برنامه رايانه اي يا به طور كلي برطرف ساختن سريع يك نقص رايانه اي از جمله تعاريف و معاني كمتر شنيده شده هك است. 
اما معناي مشهورتر اين اصطلاح ايجاد تغيير و تحول در يك برنامه يا يك وسيله به گونه اي است كه افراد بتوانند به امكانات و قابليت هايي كه به طور عادي در دسترسشان نيست، دسترسي پيدا كنند. 
به عنوان مثال برخي هكرها با سرقت اطلاعات شخصي كاربران سرويس هاي بانكداري آنلاين موفق به انتقال مخفيانه وجه نقد از حسابي به حساب ديگر مي شوند. 
از اين روش در فضاي مجازي براي دسترسي مخفيانه به رايانه هاي شخصي و سرقت اطلاعات آنها و حتي سوءاستفاده از دستگاه هاي تحت نفوذ براي حمله به ديگر رايانه ها استفاده مي شود. 
بايد توجه داشت كه گستره استفاده از واژه هك منحصر به دنياي كامپيوتر نمي‌باشد و توسط افراد با تخصص‌هاي گوناگون در زمينه‌هايي از قبيل موسيقي و نقاشي نيز به كار مي‌رود كه به معني دگرگوني‌هاي هوشمندانه و خلاقانه فرد در آن زمينه مي‌باشد.

هکرها به چند دسته تقسیم میشود :

هکرها به 3 دسته تقسیم میشوند + تعریف ساده از آن

1 - کلاه سیاه : اعضاء ( نوچه ) تازه وارد در گروه که در لیست سیاه قرار دارد برای ماندن یا نماندن

2 - کلاه قرمز : اعضاء تایید شده ولی نه کامل که درخطر قرار دارند و باید خودی نشان دهند

3 - کلاه سفید : اعضاء ارشد یا حتی رییس یک گروه که صلح و جدب را در اختیار دارد و کدنویسی ماهر

آیا هک و هکرها به شیطان پرستی ربطی دارند :

بله هر اعضاء به قدم های که طی میکند برای رسیدن به رتبه بالاتر قدم ها و دستورات شیطان پرستی را اجرا میکنند ( در قسمت های دیگر مفصل تعریف میشود )

************

فقط برای عشق جاویدم خدا

IT - Masaf بازدید : 32 جمعه 29 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

به نام پدید آورنده کدهای آفرینش

***************************

من پژمان ع دانشجو فناوری اطلاعات و دبیر انجمن تنها برای خدا

حال انجمن ما 3 نفر عضو هستیم و انجمن در نظر دارد عضوهای خود را افزایش دهد

انجمن تنها برای خدا از میان داوطلبان و عزیزان هم گروه میپذرد

هدف انجمن : شناسایی و تعریف نرم افزار . انیمیشن و ...

که در مورد شیطان پرستی و فراماسون تبلیغ میکنند

IT - Masaf بازدید : 37 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. استاد پرسید(آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟) کسی پاسخ نداد.
استاد دوباره پرسید:(آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟) دوباره کسی پاسخ نداد.
استاد برای سومین بار پرسید): آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟) برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت:(با این وصف خدا وجود ندارد).
دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت.

 دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: (آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟) همه سکوت کردند.
(
آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟) همچنان کسی چیزی نگفت.
(
آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟)
وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد.

IT - Masaf بازدید : 46 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:”بله او خلق کرد
استاد پرسید: “آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟
شاگرد پاسخ داد: “بله, آقا
استاد گفت: “اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است!”
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: “استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟
استاد پاسخ داد: “البته

شاگرد ایستاد و پرسید: “استاد, سرما وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: “این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: “در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد.” شاگرد ادامه داد: “استاد تاریکی وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: “البته که وجود دارد
شاگرد گفت: “دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد.”
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: “آقا، شیطان وجود دارد؟
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: “البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست.”
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.

نام مرد جوان یا آن شاگرد تیز هوش چیزی نبود جز ، آلبرت انیشتن
IT - Masaf بازدید : 41 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در رابطه به موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند
و وقتی به موضوع خدا رسید، آرایشگر گفت : “من باور نمیکنم خدا هم وجود داشته باشد”.
مشتری پرسید: “چرا باور نمیکنی؟
آرایشگر جواب داد: “کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد، به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود میداشت نباید درد و رنجی وجود داشت. نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میداد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.”
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد. چون نمیخواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “میدانی چیست! به نظر من آرایشگر ها هم وجود ندارند!”
آرایشگر گفت: “چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم.”
مشتری با اعتراض گفت:” نه. آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند. هیچکس مثل مردی که بیرون است. با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.”
آرایشگر: “نه بابا! آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.”
مشتری تائید کرد: “دقیقاً نکته همین است، خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند، برای همین است که این همه درد و رنج در دنبا وجود دارد!”

IT - Masaf بازدید : 22 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲) بنیانگذار و پیامبر دین اسلام، در سن ۴۰ سالگی محسوب می‌شود.[۴۵] [۴۶] درباره زندگانی محمد، گزارش‌های فراوان و روشنی در متون تاریخی آمده‌است. ولی، مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از این‌روی که محمد از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ است؛ زندگانی، اعمال و افکار او، طی قرن‌ها، بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بوده‌است.[۴۷]

در جوانی، بدلیل امانتداری، او را به محمد امین، خطاب می‌کردند. گروهی از جوانان قبایل ده‌گانه مکه، درصدد برآمدند تا با ایجاد گروهی از پاسبان‌های داوطلب، اجازه ندهند تا حق ستم دیدگان توسط ستمکاران، پایمال شود. نام پیمان این نیروی داوطلب، حلف الفضول (پیمان جوانمردان) بود و محمد، از موسسان آن، به شمار می‌رفت. محمد، به این موضوع که در جوانی، در چنین نیرویی، عضویت داشته‌است، افتخار می‌کرد.[۴۸]

IT - Masaf بازدید : 24 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

از بنیادی‌ترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد می‌شود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند[۲۹] اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب می‌شود:

  1. توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
  2. نبوت : یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر .( و اعتقاد به پیامبری محمد).
  3. معاد : یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان می‌شود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش می‌رسند.
در میان این اصول آنچه ریشه بقیه‌است، توحید می‌باشد، به طوری که دین شناسان مسلمان می‌کوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند[۳۰] شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
IT - Masaf بازدید : 28 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم می‌شوند:

  • اصول عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
  • اخلاق: توصیه‌های اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
  • احکام فقهی: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین یا فقه اصغر) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمی‌گیرد.
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط می‌دهند
IT - Masaf بازدید : 28 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

اسلام، دینی یکتاپرستانه و از دین‌های ابراهیمی است به پیروان اسلام «مسلمان» می‌گویند.[۵] هم‌اکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان، جای دارد.[۶]

مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته‌ای به نام جبرئیل فروفرستاده‌است. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعاده‌کننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران می‌دانند و معتقدند که اسلام کامل‌ترین و آخرین آیین الهی[۷][۸] است.

اسلام در زبان عربی از ریشه‌ی (س-ل-م)است . معنی لغوی این ریشه سالم شدن و از آفات رهایی یافتن است [۹][۱۰] «سلام»، مشتق شده از همین ریشه است.[۱۱][۱۲]. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا می‌پرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او می‌کند.[۱۳]

IT - Masaf بازدید : 33 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

خُدا نام اطلاق شده در فارسی به موجود آفریدگار جهان؛ اما متمایز از آن، در نظام‌های ایمانی است، خواه این خدا به صورت یکتا در یکتاپرستی مطرح باشد، یا به صورت الهه ای در کنار دیگر خدایان که در چندخدایی طرح می شود. همچنین چه ارتباطش را با جهان حفظ نموده باشد و چه در امورات آن دخالت نکند.[۱] خدا متداول‌ترین واژه ای است که به آفریدگار فراطبیعی ناظر جهان اطلاق شده است. متکلمان ویژگیهای گوناگونی را به مفاهیم متعدد خدا نسبت داده اند. از معمولترین این ویژگی‌ها می توان به علم مطلق، قدرت مطلق، حضور در همه جا در آن واحد، خیر اعلی بودن، بسیط بودن و وجود داشتن ضروری اشاره نمود.همچنین خدا به عنوان وجودی مجرد و شخصی وار؛ مرجع تام تعهد اخلاقی و بزرگترین موجود قابل تصور، تلقی شده است

IT - Masaf بازدید : 41 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن های گذشته می دانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.
البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق می‌کند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرنها پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد.
در اکتشافات امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را می پرستیدند و حتی انسان هایی را برای شیطان قربانی می‌کردند.
مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است.
در آفریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله اوکاچاست،
شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد.
بیان این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.

تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر می‌گردد که بعدها این آیین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است.
البته شیطان پرستی به هنگام پیدایش زبان و خط و زمان مادها ، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا این که شکل نوین آن به وجود آمد.

IT - Masaf بازدید : 25 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قوی تر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خداست.

در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می‌شود قانونمند می‌کند.
در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌شود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.

به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛
تعریف اول : هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند که معمولا از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند و منتسب به طبیعت حقیقی انسان می‌نامند.
تعریف دوم : گروه‌هایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست می‌نامند. ضرورت انتخاب این موضوع
روزگار عجیبی است ؛ هر گوشه ، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه می‌کنی درباره این کلمه می‌شنوی مخصوصا بین کسانی که ادعای متال‌بازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلک‌متال را یدک می‌کشند.

چیزی که الان در جامعه مشاهده می‌شود باب شدن شیطان پرستی و انداختن پنتاگرام در گردن است.
*
بلک‌متال Darkthrone ، مریلین مانسن ، نیرو انا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا دست کم یکی از این کلمات را تاکنون شنیده‌ و آدم های زیادی را هم دیده‌اید که خودشان را طرفدار این نامها و گروهها می‌دانند.

موسیقی های آنها را گوش می‌دهند ، گاه‌ لباس‌های عجیب و غریب می‌پوشند، نشانه های خاصی دارند و به قول خودشان تیریپ خفن می زنند!
از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیده‌اید که در فلان کشور یک عده شیطان پرست یک آدم را تیکه تیکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. لذا بر آن شدیم تا در مورد شیطان‌پرستی و شیطان‌پرستان تحقیقی اجمالی به عمل آوریم.
IT - Masaf بازدید : 28 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

عدد یک :
یک به معنی "احد" و "واحد" و رمز خدای یگانه است. از طرفی هم حرف اول الفبا یعنی الف را بیان میکند.بالاخره رمز اولین انسان است که به دست موجودی ماورای طبیعت خلق شده است.
عدد دو:
این عدد مظهر علم است . عدد دو مظهر هلال ماه و زن نیز هست . در جهان امروز دنیا را مرکب از دو چیز میدانند "اتم" و "فضا".
عدد سه:
این عدد یک عدد کامل است .مثلث یا سه ضلعی در نزد فراماسونها اهمیت و احترام خاصی دارد زیرا تثلیث را نشان میدهد. در کذاهب و مکاتب دیگر نیز عدد سه نقش مهم دارد. مثلاً : در دین مسیحیت به پدر ، پسر و روح القدس اشاره دارد. درکیش هندوان از برهما(خالق)،ویشنو(حافظ) و شیوا(هادم) صحبت به میان میاید. درکیش پارسیان اهورامزدا(هرمزد) با وهومنو، و آشاوهیشتا(Asha Vahista) همراه میشود. در کیش اهل تب سخن از آمون،موت و خونسو است. در کیش قدمی منفیس پتاه(Ptah)،سکمت(Sekhmet) و نفرتوم وجود دارد. در مصر قدیم به ایسیس، اوسیریس و هوروس اشاره دارد. در علم کیمیا ، گوگرد،زیبق و نمک به عنوان سه عامل نر ، ماده و خنثی شناخته شده اند. در علم حکمت ما از خود میپرسیم"ازکجا امده ایم"،"کیستیم" و "به کجامیرویم"؟
در مورد زمان همیشه به گذشته،حال و اینده اشاره میشود.بالاخره در قانون ثلاث عالم طبیعی،عالم بشری و عالم الهی وجود دارد. ماسونها برای شروع و ختم فعالیت های لژ 3 ضربه میزنند. و نیز در زمان پذیرش داوطلب عضویت به درجه ی شاگردی ،جریان تایید شاگرد تازه وارد با سه ضربه ی شمشیر اعلام میگردد.شهسواران نیز با سه ضربه تقدیس میگردند.ماسونها به دنبال اسم خود و یا به رمز در اوردن هر اسمی از سه نقطه استفاده میکنند.
عدد سه مظهر تولد ، زندگی و مرگ نیز هست.از طرفی نیز هر مثلثی سه گوشه دارد. در مثلث هایی که در معابدترسیم میشود سه گوشه نشانه "حکمت،قدرت،جمال یا دانایی و زیبایی" است. در کارگاه فراماسونری نیز سه ستون با اسامی اخیر وجود دارد. که وجه تسمیه استاد ارجمند،نگهبان اول و نگهبان دوم است. با سه ماسون یک لژ تشکیل میشود و در هر لژ برای رسیدن به استاد باید از سه پله بالا رفت . شعار ماسونری از سه جزء آزادی،برابری و برادری تشکیل میشود. سه رکن درجات عالی فراماسونری عبارتند از ایمان،امید و احسان. معابد ماسونری به یاد بود حضرت سلیمان(ع) سه پنجره دارد. در دین مسیح به سه رنگ سفید، آبی و قرمز به ترتیب برای پدر،پسر و روح القدس اشاره دارد.کمربند پاره ای از کشیش ها نیز دارای سه گره به نشانه عفاف،فقر و اطاعت است.

عدد چهار:

چهار علامت مربع، چاکرای هند،حصاری که پناه میدهد و یا زندانی میکند،چهار جهت اصلی،چهار گوشه صلیب یا جمع اضداد است.چهار رکن شهسواران رزکروآ(اگر اشتباه نکنم منظور همان رز صلیبی هاست) 1-زمین به نشانه تن و جان 2-هوا به نشانه عقل و فلسفه 3- آب به نشانه تحرک و مذهب 4- آتش به نشانه روح.
این عدد رمز چهار دوره دوره حیات ، کودکی، نوجوانی،بلوغ و پیری است.از طرف دیگر هر سال 4 فصل دارد . چهار طبقه اجتماعی هندوستان عبارتند از:برهمنان(روحانیون که خود را زبان خدا میپندارند)،کشوتریا(سپاهیان که بازوان خدا خدا محسوب میشوند )،وایسا(کشاورزان که ساق پروردگار به حساب می ایند)،وسادرا(کارگران که پای خالق را میسازند).در هندسه مربع و مستطیل چهار ضلع و چهار زاویه دارند.معابد مسیحیان و کارگاههای ماسونها نیزبه همین شکل است.صفحه شطرنج مکعب عدد چهار است زیرا 64 خانه چهار گوش دارد. از خلقت عالم تا تولد مسیح نیز 64 نسل به دنیا آمده بودند .کنفوسیوس نسل 64 از پلوانگ تی موسس سلسله پادشاهی چین بود. خانواده مادر بودا متصف به 64 خصلت بودند. بالاخره سبکهای چهار گانه معماری عبارتند از دوریک ، ایونیک ، کورنیتن و تسکان.
عدد پنج:
سطوح پنج ضلعی مظهر آزادی فکر بشر است.بشر پنج حس دارد.فیثاغورث ستاره پنج شاخه را علامت حق شناسی میشمرد و تمام شاگردانش باید میتوانشتند بدون آن که قلم از روی کاغذ بر دارند یک پنج ضلعی ترسیم کنند.پنج شاخه ستاره درخشان در مصر مظهر پسر و علامت تحریک بود. اگر سیبی را از وسط(به صورت افقی) به دو نیم کنیم ستاره پنج پر در وسط ان دیده میشود. احتمالاً به همین دلیل سیب نخستین مظهر گناه بشر محسوب شده است.قبایل اتیروسک (Etrusques) و رومیان قدیم عدد پنج را مظهر ازدواج میدانستند. کیش مانی نیز پنج درجه دارد: صدیقین که فرزندان غیب هستند، معلمین که فرزندان علم حلم اند، کشیشان که ابنای عقل هستند، مستمعین که فرزندان علم اند و سماعین که ابنای فطنت هستند. پنج نفر ماسون یک لژ کامل را تشکیل میدهند
عدد شش:
ستاره شش گوش دو مثلث تو در تو نشانه نر و ماده است این ستاره نماینده دانش و الهام است . سپر داوود هم شش گوشه دارد.(عجیبه که در مورد عدد شش بیشتر توضیح نمیده!!!!)
عدد هفت:
هفت عدد کامل و پاک است و میگویند شگون دارد هفت سیاره در اسمان سرنوشت بشر را معین میکنند. زمانی که میسح را بر صلیب میخکوب کردند هفت نقطه بدنش زخمی شد.اصحاب کهف هفت نفر بودند. خصایل فاضله بزرگان دین هفت است. در مذهب مسیح هفت مورد تشریفات مذهبی وجود دارد ، و گناهان کبیره نیز هفت مورد است. مواهب روح القدس را هفت مورد میدانند. طیف منشور هفت رنگ دارد. موسیقی نیز هفت نت دارد . هر هفته هفت روز دارد و هر روز هفته منسوب به یکی از سیارات است یعنی :شنبه خورشید ،دوشنبه ماه(قمر)،سه شنبه مریخ، چهارشنبه عطارد، پنج شنبه مشتری،جمعه زهره.یکشنبه از نظر مسیحیان روز خداست. آسمان هفت طبقه دارد. دریا و خشکی هر کدام هفت قسمت دارند. چنگ آپولون دارای هفت سیم است که به هفت روز هفته اشاره دارد. در ایین مهر کسانی که میخواستند سفر ایین مزبور را ببینند باید از نردبانی که هفت پله داشت بالا میرفتند، و پله های مزبور هرکدام نماینده ی یکی از سیارات هفتگانه بودند.آنها هفت درجه به شرح زیر داشتند : سپاهی ، شیر ، زاغ ، پارسا ، برنا ، مهر ، و پیر.در فراماسونری هم استاد ارجمند برای رسیدن به کرسی استادی باید درست مانند نردبان مهر از هفت پله بالا رود.نردبان یعقوب هم هفت پله دارد و به عقیده ماسون ها پله های بالایی ان به آسمان می پیوندد. حضرت سلیمان معبد اورشلیم را در هفت سال بنا کرد. سن رمزی استاد ماسون هفت سال است . هفت نفر ماسون یک لژ کامل را تشکیل می دهند. دور سر ستون های کارگاه ماسونی هفت ردیف زنجیر میپیچند.بعضی ماسون ها معتقدند که زنجیر اتحاد ماسون ها باید هفت گره داشته باشد و این گره ها را دریاچه عشق مینامند. ضمناً عدد ویژه افزار یار در ماسونری همان عدد هفت است . حرف (G) در الفبای لایت مطابق حرف (ز) در الفبای ابجد است و هر دو حرف هفتمین حرف الفبای همان زبان هستند. ماسون ها این حرف را در وسط ستاره درخشان مینشانند. عطار هفت شهر عشق را گشت. این هفت شهر عبارت بودند از طلب، عشق،معرفت،استغنا ، توحید،حیرت،و فنا. صوفیان نیز هفت طبقه به شرح زیر داشتند:اقطاب،ابدال،اخیار،اوتاد،غوث،نجبا و نقبا.
عدد هشت:
این عدد چهاربرابر عدد دو و دو برابر عدد چهار است بهشت هشت قسمت دارد.
عدد نه:
نه(9) عدد اهام بخش دانشمندان و نویسندگان است. فیثاغورث الهه های 9گانه را به سه قسمت به شرح زیر تقسیم کرده بود:
خداوندان علوم غریبه و مقدس:اورانی(Uranie) ، پولیم نی(Polymnie)، ملپومن(melpomene)
خداوندان علوم بشری یا صفا و پاکی :کالیوپ(Kalliope)،کیلو(Kilio) ،اوترپ(Euterpe)
خداوندان علوم عناصر و نباتات و حیوانات یا تعلیم:ترپسکیور(Trpsichore)، اراتو(Erato) ، تالی(Thalie).
طبیعت 9ماه وقت لازم دارد تا نطفه را در شکم مادر به صورت یک کودک در آورد. در کلیسای مسیح سرود فرشتگان 9 سرود است.بعضی ماسون ها معتقدند زنجیر اتحاد باید نه حلقه داشته باشد. عده ی استادانی که در جست و جوی حیرام بودند 9 نفربود . تعدا ضربه های درجه استادی هم 9 ضربه است.
عدد ده:
این عددی کامل و جامع کلیه مراتب الهی به شرح زیر است:
1(
احدیت یگانه پرستان)+2(دوگانگی ادیان آسیای شرقی و مرکزی)+3(تثلیث مسیحیان)+4(مربع مقدس یهود)=10
به عقیده فیثا غورث عدد ده جامع تمام علوم است زیرا علاوه بر نه علم ذکر شده برای عدد نه ،علم الهی هم وجود دارد که جمعاً علوم ده گانه را بوجود میاورد.
عدد یازده:
این عدد مظهر سعی و تلاش و نماینده شدت است. در کتاب ودا امده است:"ای خدایانی که در آسمان یازده نفر،و در زمین یازده نفر، و در میان هوا به تعداد یازده نفر در سعادت جاوید به سر می برید، قربانی ما را قبول کنید.
در ماسونری عرض حمایل استاد یازده سانتی متر است یعنی مجموع ستارگان پنج پر وشش پر. در جه ی سی و سوم (33) ماسونری نیز حاصل ضرب در جات سه گانه اصلی بدوی در عدد یازده است.
عدد دوازده(12):
این عدد حاصل ضرب سه در چهار و عددی باشگون است. عده ی حواریون 12 نفر بود. مانویان معتقدند که خداوند در روی زمین بزرگوار دارد که نامشان "جاویدان پرکار توانا" است. منطقة البروج دوازده است. دوازده حلقه مظهر طناب مسامی است که مصریان بکار می بردند. دور سالها بر اساس نظر حکمای ترکستان دوازده سال به شرح زیر است: موش،گاو،پلنگ،خرگوش،نهنگ،مار،اسب،گوسفند،میمون،مرغ،سگ و خوک. هر روز دوازده ساعت و هر شب دوازده ساعت دارد. سال دوازده ماه دارد. تعداد ثانیه های یک دقیقه 60 ،یعنی مضربی از دوازده است. بعضی ها می گوند زنجیر اتحاد نزد ماسون ها دوازده حلقه دارد. ستون های لژ ماسونری دوازده عدد است. چهار عدد در ضلع شمالی، چهار عدد در ضلع جنوبی، دو عدد در ضلع غربی ، دو عدد در ضلع شرقی.
عدد سیزده(13):
این عدد را شوم می دانند، شاید به این دلیل که در شب مرگ حضرت عیسی(ع) سیزده نفر بر سر میز حاضر بودند. نفر سیزدهم کسی بود که به حضرت عیسی(ع) خیانت کرد.روز سیزدهم صفر و روز سیزدهم نوروز ایرانیان نحس شمرده میشد.
(
موارد مطرح شده بخصوص شوم دانسته شدن 13 عجیب به نظر نمیرسه!!؟!؟!؟)
عدد چهارده(14):
این عدد مظهر پیروزی و تلاش برای پیروزی است. فاصله ی آدم(ع) تا عیسی(ع) بر اساس انجیل چهارده نسل بوده است. به همین دلیل ستون های کلیساهای بزرگ را به صورت سه ردیف چهارده ستونی میسازند.
عدد پانزده(15):
این عدد علامت آزادی و آزادگی و حاصل ضرب سه در پنج است. اگر دو عدد تشکیل دهنده 15 را با هم جمع کنیم عدد 6 به دست می اید که مظهر زیبایی و هماهنگی است.
عدد شانزده(16):
این عدد حاصل ضرب چهار در چهار،مظهر سقوط بشر در ماده، و نماینده کفر بشری است. می گویند 4*4 به مفهوم تبلیغ انجیل در چهار گوشه دنیاست.
عدد هفده(17):
این عدد مظهر عدالت، و مجموع ارقام ان هشت است. هفده امید بشر بعد از مرگ است.
عدد هجده(18):
دوبار 9 است. برای سلوک باید هجده علم به شرح زیر را کسب کرد:معرفت دنیا،معرفت کار دنیا،معرفت آخرت،معرفت کار آخرت،معرفت مرگ،معرفت حکمت مرگ، معرفت شیطان، معرفت امر شیطان،معرفت علم، معرفت علم ملک، معرفت نبی، معرفت سخن نبی، معرفت ولی ، معرفت سخن ولی، معرفت خود،معرفت امر خود، معرفت امر خدا.

عدد نوزده(19):

حاصل جمع دو رقم این عدد ، عدد واحد اصلی یعنی 10 را می دهد.

عدد بیست(20):

این عدد مرکب از دو ده و در نتیجه نماینده ی هماهنگی است.

عدد بیست و یک (21):

حاصل ضرب هفت در سه و نماینده ی پیروزی از راه کار و کوشش است.بیست و یک

هفت ساله ی سوم زندگی بشر را نشان میدهد و سال شروع مسئولیت است.

عدد بیست و دو (22):

این عدد هدف و پایان همه کوشش ها و تلاش هاست.
برای اعدادبیست و سه تا بیست و هفت مطلب خاصی وجود ندارد.

عدد بیست و هشت(28):

این عدد حاصل ضرب دو عدد با شگون هفت و چهار و علامت نهضت پیروزمندانه است.
برای اعداد بیست و نه تا سی دو مطلب خاصی وجود ندارد.

عدد سی و سه (33):

سن مسیح(ع) در زمان مرگ سی و سه سال بود. این عدد عال ترین در جه ماسونری را که همان بزرگ بازرس کل باشد را نشان میدهد.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 683