loading...
فقط برای خدا
IT - Masaf بازدید : 33 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

خُدا نام اطلاق شده در فارسی به موجود آفریدگار جهان؛ اما متمایز از آن، در نظام‌های ایمانی است، خواه این خدا به صورت یکتا در یکتاپرستی مطرح باشد، یا به صورت الهه ای در کنار دیگر خدایان که در چندخدایی طرح می شود. همچنین چه ارتباطش را با جهان حفظ نموده باشد و چه در امورات آن دخالت نکند.[۱] خدا متداول‌ترین واژه ای است که به آفریدگار فراطبیعی ناظر جهان اطلاق شده است. متکلمان ویژگیهای گوناگونی را به مفاهیم متعدد خدا نسبت داده اند. از معمولترین این ویژگی‌ها می توان به علم مطلق، قدرت مطلق، حضور در همه جا در آن واحد، خیر اعلی بودن، بسیط بودن و وجود داشتن ضروری اشاره نمود.همچنین خدا به عنوان وجودی مجرد و شخصی وار؛ مرجع تام تعهد اخلاقی و بزرگترین موجود قابل تصور، تلقی شده است.

*********************

واژه خدا :

واژه خدا یا خدای از واژه اوستایی خوذاته xvaďâta که در اوستا صفت است گرفته شده‌است. معنای این واژه برابر است با پاینده به داد خود یا خودِ قانون. این واژه در پارسی میانه به صورت خوتای (مانند خوتای‌نامَک) و به معنای آفریدگار یاد شده و به این ترتیب به فارسی امروز نیز رسیده‌است.

در زبان فارسی خدا از ترکیب «خود» و «آی» تشکیل شده‌است؛ به معنای چیزی که خودش وجود و هستی مطلق است و وابسته به غیر نیست، یا به معنای توصیهٔ شنونده به اینکه خودت را دریاب و به خود بپرداز.

برخی دیگر نیز گفته‌اند در شباهت واژهٔ خدا با خود آی، احتمال دارد این نزدیکی اتفاقی باشد. نظر دیگر این است که واژهٔ خدا از ریشه‌ای باستانی و گم شده مشتق شده‌است و در زبان‌های نزدیک به فارسی امروزی معنی ای ندارد؛ شاید بتوان واژهٔ God در زبان انگلیسی را با خدا در فارسی از یک ریشه دانست. اگر این نظر پذیرفته شود آنگاه شاید لازم شود در آن زبان فرضی هندواروپایی و به هر حال در سطحی بالاتر از زبان فارسی و اجداد نزدیک آن به دنبال معنای واژهٔ خدا گشت. معنی کردن خدا به خودآی را بهتر آن است که به قول اهل ادب بیشتر یک حُسن تعلیل بدانیم تا یک واقعیت. اینان می‌گویند اصولاً نباید و نشاید که در واژه‌های قدیمی به دنبال معنایی در زبان نزدیک بگردیم و آن را به عنوان حرف آخر بپذیریم. نوعاً این طور ریشه یابی واژه‌ها، یعنی تعریف به نزدیک‌ترین معنایی که به ذهن یک فارسی زبان امروزی می‌رسد، ناشی از عدم آگاهی عمیق به مبحث زبان شناسی و ریشه شناسی و کار افراد غیرمتخصص در این رشته‌است.

و باز باید این نکته را در نظر داشت که خود و آی در فارسی دری امروزین اینگونه تلفظ می‌شوند و در گذشته و در زبان‌های باستانی تر تلفظ‌های دیگری داشته‌اند مثلا بن مضارع مصدر آمدن در زبان پهلوی به شکل دیگری بوده‌است در حالی که آنها هم کلمهٔ خدا را می‌شناخته‌اند. و مثلاً در برخی روستاهای خراسان خود را خاد هم تلفظ می‌کنند و در اشعار قدما آنرا به صورت خَد هم دیده‌ایم که می‌توان گفت اصل آن خواد بوده‌است. مانند واژهٔ خوش که اصل آن خواش بوده‌است و امروزه در زبان‌های و گویش‌های مختلف ایرانی چندین صورت مختلف پیدا کرده‌است مانند خوش، خَش، خاش، و خاس.

باید درنظر داشت که افزودن ی بعد از الف به عنوان یک آسان‌کنندهٔ تلفظ و نه جزئی از کلمه معمول بوده‌است و هست. مانند لای، پای، آسای و غیره.

همین کلمه را در زبان پهلوی در نام کتاب خوتای نامک می‌بینیم در حالی که بن مضارع آمدن در پهلوی هات است و باید خوات هات یا خوات هاته تلفظ شود. و باز این هم پهلوی است و اگر برای کلمه ریشه‌ای قدیمی‌تر قائل شویم و اصرار بر همین معنا داشته باشیم باز باید در آن زبان، مثلاً زبان اوستایی -و زبان اوستایی بسیار متفاوت از زبان فارسی پهلوی و دری است- تلفظ خود و آی را بیابیم.

و این بی معنی است که کسی بگوید یک کلمه در یک زبان باستانی ساخته شده و همانطور که زبان به زبان و نسل به نسل به آیندگان منتقل شده‌است، اجزای آن کلمه جوری اصلاح شده‌است که به زبان جدید همان معنی قدیم را بدهد، مثلاً اولین باری که کلمهٔ ستاره ساخته شده سازندگان آن و صاحبان آن زبان معنای خاصی از آن کلمه در ذهن شان بوده و شاید ترکیبی از چند کلمهٔ دیگر بوده‌است اما وقتی به نسل‌ها و زبان‌های بعد منتقل شده‌است مثلا stella در زبان لاتین و star در زبان انگلیسی دیگر معنای ریشه‌ای آن گم شده‌است و به یک کلمهٔ ساده تبدیل شده‌است. همین طور است کلمات پرکاربرد دیگری مانند پدر در فارسی و pitar در زبان هندی و patre در لاتین و father در انگلیسی که اگر کسی تلاش کند که در فارسی دری آنهم زبان معیار امروزی آن -که تنها یکی از میان ده‌ها گویش است- برای کلمهٔ پدر معنایی بیابد، کاری بیهوده‌است.

در مورد خدا که به فارسی دری امروزی به خودآی ترجمه شده‌است، باید پرسید آیا اساساً این کلمه در زبان دری ساخته شده‌است یا پیش از این زبان وجود داشته است؛ اگر گفته شود پیش از این وجود داشته‌است که طبعا چنین خواهد بود آنگاه باید پرسیده شود در آن زبان معنای آن چه بود است؟ آیا با انتقال این کلمهٔ پر کاربرد از زبانی بسیار متفاوت از دری مانند اوستایی به زبان‌های بعدی آیا تلفظ آن جوری تغییر داده شده‌است که معنای اولیهٔ خود را در زبان مادری خود حفظ کند؟ که این بسیار بعید است زیرا از یک طرف نوعا کلمات پرکاربرد به سمت کوتاه شدن و مخفف شدن پیش می‌روند و کسی خصوصاً در انتقال آن از یک زبان به زبان بعدی به حفظ معنای اولیهٔ مورد نظر از ساخت آن در زبان مادرش اهمیتی نمی‌دهد، به ویژه که این انتقال‌ها در طول زمان‌های طولانی و بسیار آرام اتفاق می‌افتد که کسی متوجه آن نمی‌شود خصوصا در جوامع ابتدایی اولیه که اصلا آموزش مسأله‌ای بسیار محدود بوده‌است آنهم با رسم الخط‌هایی که در بسیاری مواقع تلفظ را نشان نمی‌داده‌اند و در واقع نقاشی یک مفهوم بوده‌اند. (بحث هَزوارَش‌ها در خط میخی و پهلوی)

و از جهت تاریخی و با توجه به حاکم بودن اعتقادات دوگانه پرستی زردشتی باید بررسی کرد که آیا اصلا این نوع درک از خدا با آن طرز تفکر سازگاری دارد؟ زیرا این ما هستیم که در این عصر اطلاعات با در دست داشتن تعاریف گوناگون از خدا و پس از پشت سر گذاشتن دوره‌های طولانی مباحثات اعتقادی اکنون چنین تعریفی از خدا را می‌پذیریم که با اعتقادات اسلامی هم سازگار باشد.

*********************

رابطه دین با خدا :

بین خدا و دین رابطه مستقیمی برقرار نیست و افرادی بی دین هستند که هم زمان با بی دینی به خدا معتقدند به این افراد دئیست گفته می‌شود. همچنین ادیانی وجود دارند که پیروانشان معتقد به وجود خدا نیستند، بودیسم

برچسب ها خدا , الله , هو , منان , خداشناسی ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 33
  • بازدید کلی : 686